رهایی از 14 قاتل رویاهایمان
تمام تسلیم شدن های شما در گذشته و آینده در این 14 تا خلاصه میشود. خوب آنها را بخوانید و دیگر هرگز در مسیر خواستههایتان تسیلم نشوید. این ۱۴ عامل را یکجا یادداشت کنید و همیشه به خودتان یادآوری کنید.
۱– برای رسیدن به اهداف صبر ندارید
این در واقع مشکل خیلیهاست. میخواهند شروع کنند و یا در ادمهی راه هستند، از سرکار برمیگردند و شب ساعت ۱۰ که میخواهند کمی استراحت کنند، روی مبل دراز میکشند و اینستاگرام لعنتی را باز میکنند و با بمبی از راه های موفقیتهای دو روزه مواجه میشوند.
با کلاسهای ما در ۷ روز به زبان انگلیسی مسلط شوید
با دورههای ما در ۲۱ روز کسبوکارتان را به درآمد میلیاردی برسانید
با کتاب جدید من همین امشب همسرتان را دوباره عاشق خودتان کنید.
با وجود اینکه بیشتر شما هم میدانید این چیزها چرندیاتی بیش نیست اما به طور ناخودآگاه روی ذهن انسان تاثیر میگذارند. در زمانهای هستیم که همه کس همه چیز را خیلی سریع میخواهد. آدمهای صبور به احتمال خیلی خیلی بیشتر در این دوره زندگی بهتری دارند. بله زندگی کوتاه است اما به یاد داشته باشید اگر همه سریع به هر چیزی میرسیدند اکنون همهی انسانها همهی چیزهایی که میخواستند را داشتند.
۲ – اشتباهاتتان را تکرار می کنید
دلیل بعدیای که شما تسلیم میشوید این است که یک اشتباه را بارها تکرار میکنید و بعد هم با تعجب از خودتان میپرسید که خدایا چرا من نتیجه نمیگیرم؟و در نتیجه انگیزهتان را از دست میدهید و بای بای.
هر بار مسیرتان را بازبینی کنید. از افرادی که مسیر شما را طی کردهاند کمک بخواهید و از اشتباههای آنها هم خبردار شوید تا کمتر دچار اشتباه شوید. هر بار مسیرتان را عوض کنید اما هدفتان را نه. برای رسیدن به چیزی که میخواهید شاید روشهای زیادی وجود داشته باشد از آنها خبردار شوید ولی نگذارید چند اشتباه شما را از رسیدن به خواستهتان منصرف کند.
۳ – از تغییر می ترسید
دلیلی که بسیاری از مردم در راه موفقیت تسلیم میشوند ترس از تغییر است. میخواهند در منطقهی امنشان بمانند. میترسند که مردم جور دیگری نگاهشان کنند. در جایی که هستند و در شرایطی که به سر میبرند احساس راحتی میکنند و تحمل مطابق شدن با تغییرات را ندارند.
اما خبر بد یا شاید خبر خوب این است که یکی از عاملهای اصلی خوشبختی در زندگی انسان پیشرفت است. شاید فکر کنید که با تلاش نکردن برای تغییر، زندگیتان را وارد سختی و ناخوشی نمیکنید اما به یاد داشته باشید که پیشرفت نکردن در آینده و حسرتهای زندگی اصلیترین ازبینبرندهی خوشحالیتان خواهد بود. به قول مارک زاکربزرگ: در دنیایی که دائما در حال تغییر است، بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است.
۴ – اعتماد به نفس ندارید
معمولا کسانی که عزت نفس و اعتماد به نفس پایینی دارند دوست دارند که ضعفهایشان را بزرگ و مهم و جبرانناشدنی جلوه دهند و فکر میکنند قدرتی ندارند یا اگر دارند به هیچ دردی نمیخورد. واقعیت این است که بله شاید شما آن قدرت ارتباطاتی پسرعمویتان را در کسبوکار نداشته باشید اما قدرت تحلیل اطلاعات بیشتری از او دارید. شاید ضعفتان را در مورد زود خشمگین شدن در یک رابطه خیلی جدی بدانید اما شاید هم قدرت درک بالایی که از طرف مقابلتان دارید را نادیده گرفتهاید.
مسئله این نیست که شما قدرتمند هستید یا ضعیف. مسئله این است که قدرتها و ضعف انسانها با هم فرق دارد و گاهی اوقات به جای تلاش بیشتر برای جبران ضعفهایتان بهتر است قدرتهایتان را جدی بگیرید و از آنها برای پوشش دادن ضعفهایتان استفاده کنید.
۵ – از دنیا توقع بیجا دارید
در زندگی دو دسته انسان وجود دارند:
دستهی اول: آنهایی که احساس میکند دنیا به آنها بدهکار است.
دستهی دوم: آنهایی که چنین احساسی ندارند!
دستهی اول، آنهایی هستند که فکر میکنند موفقیتشان وظیفهی پدر و مادرشان بوده، آنهایی هستند که دائم در مورد اینکه چرا دولت استخدامشان نمیکند غر میزنند. آنهاییاند که فکر میکنند زمین و زمان دستبهدست هم داده که آنها آدمهای شکستخوردهای باشند. اگر از این دسته هستید باید بگویم که اولا دنیا چیزی به شما بدهکار نیست. با اینکه نمیتوان نقش شانس و خانواده و دولتها و… را در موفقیت نادیده گرفت اما سرانجام همه چیز به خودتان برمیگردد. شما اگر خودتان نخواهید، هیچ دولت جهان اول و هیچ خانوادهی درجه یک و هیچ فروانی شانس و فرصت نمیتواند شما را نجات دهد. اگر همچنان منتظر هستید که یک روز فرشتهی نجاتتان به شما زنگ بزند و شما را به بهشت اعلایتان در این دنیا برساند پس روی مبل بنشینید و مطمئن شوید که گوشیتان آنتن دارد، شاید روزی گوشیتان زنگ خورد! (اما احتمال اینکه تماس صاحبخانهیتان برای پرداخت قبض گاز باشد بیشتر از تماس فرشتهی نجات است)
۶ – فکر می کنید فقط انگیزه کافی است
اگر فکر میکنید که انسانهای موفق همیشه برای رسیدن به خواستههایشان پر از انرژی و انگیزه هستند کاملا اشتباه فکر میکنید. در واقع تفاوت اصلی آدمهایی که در زندگی کار به جایی میبرند با بقیه این نیست که آنها انگیزه و اشتیاق زیادی دارند بلکه این توانایی است که در هر شرایطی، بدون انگیزه و با انگیزه بلدند که ادامه بدهند.
اگر قرار است فقط وقتی به سمت رویاهایتان بروید که انگیزه و حالوحوصلهاش را دارید پس احتمالا در زندگی به چیز زیادی نمیرسید. مهم نیست امروز شنبه است یا سهشنبه، مهم نیست ظهر است یا شب، مهم نیست هفته قبل سرتان شلوغ بوده و امروز حوصلهاش را ندارید، مهم نیست که حالش را دارید یا نه باید انجامش دهید.
۷ – از آینده میترسید
بله از آینده میترسید. انسانها به طور غریزی ترس بسیار بزرگ و زیادی از چیزها و اتفاقات ناشناختهای دارند که ممکن است رخ دهد. به این فکر میکنید که با انجام دادن این کار چه چیزهایی را از دست میدهید. به این فکر میکنید که اصلا شاید آیندهی من اینجا نباشد. شاید شرایط تغییر کند و تمام کارهایم به بیهودگی ختم شود.
خب اولا اگر کسی را میشناسید که از آینده خبر دارد شمارهاش را برای من هم بفرستید کارش دارم!
و دوما اینکه شما دو راه بیشتر ندارید: یا مسیری که فکر میکنید شما را به خواستهتان میرساند را ادامه دهید و یا ترستان را از آینده دور بریزید و یا تسلیم شوید و شببهخانه برگردید و تخممرغی را به سمت ماهیتابه پرتاب کنید و روی مبل بشینید و سریال ترکی ببینید. اما به یاد داشته باشید که چه شروع کنید یا نه، چه ادامه دهید یا نه… آینده همچنان ناپیداست. تنها کاری که میتوانید بکنید این است که اکنون تمام تلاشی که میتوانید را انجام دهید.
۸- شکست شما را از موفقیت دور کرده است
یکی دیگر از دلایل رایج تسلیم شدن در اول راه یا میانههای راه این است که با دیدن موانع و سختیهای مسیر از اشتیاقتان برای موفقیت کم میشود. قضیه بسیار ساده است. دلیلی که بیشتر مردم در رسیدن به رویاهایشان تسلیم میشوند و برای خلق زندگی رویاییشان شکست میخورند این است که به قدر کافی جدی نیستند. بله، بیشتر مردم در مورد موفقیت فقط صحبت میکنند. و به میدان عمل میرسد همه خوابیدن یا چک کردن اینستاگرامشان را ترجیح میدهند.
شاید وقتی که در ایستگاه اتوبوس نشستهاید بتوانید ۱۵ نفر را پیدا کنید که دارند در مورد آیندهی ایدههایشان و ماشینهایی که میخواهند بخرند و وزنی که میخواهند کم کنند و موفقیتهایی که میخواهند به دست آورند صحبت میکنند اما همین آدمها وقتی به خانه بازمیگردند با احتمال زیاد سه بشقاب ماکارونی نوش جان میکنند و تلویزیون را روشن میکنند و تا نیمه شب مشغول فوتبال دیدن میشوند.
اگر برای موفقیت اشتیاق جدی نداشته باشید، اگر کوچکترین موانع و سختیها شما را ناامید کند چند احتمال وجود دارد: احتمال اول اینکه مسیری که انتخاب کردهاید آنچیزی نیست که واقعا خودتان میخواهید و شاید بنابهدلایلی صرفا مانند پول و یا نصیحت پسرخاله و دید جامعه وارد آن مسیر شدهاید و احتمال دوم این است که زیادی احساس راحتی میکنید و دلیل و انگیزهی کافی برای ادامه دادن نمیبینید.
۹- تصور می کنید چیزی برای باختن دارید
این دلیل هم به میزان اهمیت رویایتان برای شما ربط دارد. شما در زندگی نمیتوانید همه چیز داشته باشید. احتمالا اگر خانوادهای دارید و میخواهید کسبوکار خودتان را داشته باشید باید زمان زیادی از بودن کنار خانوادهتان را فدا کنید یا شاید ماشینتان را بفروشید. یا مثلا اگر برای رسیدن به چیزی که میخواهید باید ساعتها درس بخوانید پس باید قید پلیاستیشنبازیهای باحال شبانه با دوستانتان را بزنید. اما اگر رویایتان برایتان جدی است به یاد داشته باشید که ما لخت به دنیا آمدهایم و لخت از دنیا میرویم پس عملا چیزی برای از دست دادن ندارید. از فرصتهایی که در اختیار دارید استفاده کنید، نگذارید این حس که چیزی برای از دست دادن دارید باعث شود نتوانید به خواستههای بزرگ زندگیتان برسید.
۱۰ – خودتـان را بـاور ندارید
فکر کنم این رایجترین دلیلی باشد که همه تسلیم میشوند. اگر از من بپرسید میگویم بزرگترین تفاوت میان انسانهای موفق و انسانهای معمولی این است که موفقها با یک شکست و دو بار نه شنیدن دست از کار نمیکشند، ایمانشان را از دست نمیدهند و به راهشان ادامه میدهند. به یاد داشته باشید که اگر در بچگی، در تلاش برای روی دو پا راه رفتن بعد از دو بار افتادن باورتان را به خودتان از دست میدادید احتمالا الان روی ویلچر باید به سیزدهبدر میرفتید.
11- راه های استراحت کردن و بلد نیستید
بله متاسفم که این را میشنوید سختکوشی همیشه جواب نمیدهد. راستش را بخواهید بیشتر داستانهایی که در مورد رابطهی سختکوشی و موفقیت شنیدهاید چندان درست نیستند. برای موفق شدن در هر کاری، سخت تلاش کردن کاملا واجب است. اما از نوع درستش. اگر میخواهید با کم کردن از خواب شبانهتان چند ساعت بیشتر کار کنید چندان زرنگی نکردهاید. اگر خواب کافی دریافت نکرده باشید صبح زود بلند شدن برای کار کردن نه تنها ممکن است شجاعت نباشد بلکه احتمال دارد تمام روزتان را خراب کند و از کار دوازده ساعته تنها دو ساعت مفید نتیجه بگیرید. شما به خواب و استراحت و تغذیه کافی نیاز دارید. اگر خسته شدید یاد بگیرید که استراحت کنید نه اینکه تسلیم شوید.
۱۲- تصور می کنید فقط مشکلات برای شماست
در مسیر تحقق خواستههایتان مشکلات زیادی وجود خواهد داشت. حالا این خواستهها میتواند هر چیزی باشد. چه درست کردن یک رابطهی خرابشده با همسرتان باشد یا از منجلاب درآوردن کسبوکارتان و یا کنترل کردن پسر ۱۷ سالهیتان.
فکر نکنید که مشکل شما مانند مشکل هیچ کسی نیست. احساس نکنید مشکل شما یک مشکل کاملا غیرعادی و حلنشدنی است. ذهنتان را باز کنید و دنیا و آدمهای اطرافتان را با مشکلاتشان ببینید. مطمئن باشید هر مشکلی هم در مسیر داشته باشید هزاران و میلیونها نفر هم این مشکل را دارند و داشتهاند و خواهند داشت. هزاران نفر مثل شما کسب وکارشان وارد رکود میشود، هزاران نفر مثل درست شما قبل از اینکه ازدواج کنند پدر یا مادرشان را از دست دادهاند، هزاران نفر مانند شما الان روی صندلی آشپزخانه نشستهاند و نمیدانند با زندگیشان چکار کنند.
راهحل چیست؟ دنبال کسانی باشید که مشکلات شما یا شبیه مشکلات شما را داشتهاند و از آنها کمک بخواهید. سعی نکنید همه چیز را تک نفره حل کنید. کتاب بخوانید و اطلاعات بهتری کسب کنید.
۱۳ – اسیر گذشته شده اید
یادته پارسال هم خواستم شروع کنم بعد از دو هفته تسلیم شدم؟
یادته توی کلاس همه بالای ۱۵ گرفتن فقط من و سه نفر دیگه بودیم نمرهمون خوب نشد؟
چهار بار رفتم استخدامی اصلا ککشون هم نگزید که من اونجام!
این چهل و پنجمین خواستگاریه که برای من میاد ولی انگار قسمت من همهش همینه.
اگر احساس میکنید جلبک دریایی یا مورچهخوار استرالیایی هستید پس این قسمت را رد کنید ولی اگر فکر میکنید که انسان هستید باید باور کنید که شما توانایی تغییر دارید. شما میتوانید پیشرفت کنید. شما میتوانید هر روز بهتر از قبل باشید. شما گذشتهتان نیستید.
من دوستانی دارم که وقتی الانشان را با چند سال پیششان مقایسه میکنم چند ساعت در فکر فرو میروم و از خودم میپرسم که خدایا یک انسان چقدر میتواند تغییر کند.
درمان چیست؟ خودتان را آنقدر مشغول لحظهی حال کنید که به ذهنتان فرصت فکر کردن به گذشته را ندهید.
با کارهای کوچک و موفقیتهای ریز به خودتان ثابت کنید که میتوانید تغییر کنید و بهتر شوید.
14- در مورد شکست اشتباه فکر می کنید
شکست آخر خط نیست. شکست بدبختی نیست. شکست بستهشدن تمام راههای ممکن نیست. شکست فقط یک نشانه است. یک نشانه که به شما میگوید این روش به درد نمیخورد.
شکست فقط مثل آن رفتگر پیری است که سرکوچه به شما هشدار میدهد که این کوچه بسته است و باید از راه دیگری به هدفتان برسید. شکست فقط یک رویداد است، یک اتفاق. شکست به شخصیت شما ربطی ندارد. وقتی شکست خوردید با خودتان نگویید که من آدم شکستخوردهای هستم.
یادتان باشد تنها دستهای از آدمها شکست نمیخورند: همانهایی که هیچ تلاشی برای رسیدن به خواستههایشان ندارند. همان مبلدوستانی که حاضرند تشنگی بکشند اما حوصلهی باز کردن یخچال برای یک لیوان آب را ندارند. اما شما که چیزی بیشتری از یک لیوان آب از این زندگی میخواهید باید قبول کنید که شکست بخش بزرگی از راه موفقیت است.